loading...
بزرگترین مرکز نشر احادیث اسلامی اهل بیت در اینترنت به فارسی
یونس بازدید : 64 دوشنبه 04 دی 1391 نظرات (0)
ابان از سليم نقل مى‏كند كه گفت: على بن ابى طالب عليه السّلام و سلمان و ابو ذر و مقداد برايم نقل كردند، و نيز ابو الحجاف داود بن ابى عوف عوفى به نقل از ابو سعيد خدرى برايم نقل كرد و گفت:
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزد دخترش فاطمه عليها السّلام آمد در حالى كه آن حضرت در زير ديگى آتش روشن كرده بود و براى خانواده‏اش غذا مى‏پخت. على عليه السّلام هم در گوشه‏اى از خانه خوابيده بود و حسنين عليهما السّلام كنار او در خواب بودند.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كنار دخترش نشست و با او مشغول صحبت شد و در همان حال حضرت زهرا عليها السّلام آتش را زير ديگ آماده مى‏كرد و خدمتكارى نداشت.
در اين حال امام حسن عليه السّلام از خواب بيدار شد و رو به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نمود و عرض كرد:
 «پدر جان، به من آب بده». حضرت او را در بر گرفت و سراغ شتر شيردهى كه داشتند رفت و با دست مبارك آن را دوشيد. سپس ظرف را- در حالى كه روى شير چربى گرفته بود- آورد تا به امام حسن عليه السّلام بدهد.
در اين حال امام حسين عليه السّلام بيدار شد و عرض كرد: «پدر جان، به من آب بده».
                        أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 399
حضرت فرمود: پسرم، برادرت از تو بزرگتر است و قبل از تو از من آب خواسته است.
امام حسين عليه السّلام عرض كرد: قبل از او به من آب بده! پيامبر صلى اللَّه عليه و آله همچنان او را آرام مى‏كرد «1» و با او به نرمى رفتار مى‏كرد و از او مى‏خواست كه اجازه دهد برادرش پيش از او بنوشد ولى امام حسين عليه السّلام اجازه نمى‏داد.
در اينجا فاطمه عليها السّلام عرض كرد: پدر جان، گويا حسن نزد تو محبوبتر از حسين است؟! حضرت فرمود: او نزد من محبوبتر نيست و هر دوى آنها نزد من يكسانند، ولى حسن ابتدا از من آب خواسته است. من و تو و اين دو و اين كسى كه خوابيده «2» در بهشت در يك منزل و در يك درجه خواهيم بود.
راوى مى‏گويد: در همه اين صحبتها على عليه السّلام در خواب بود و متوجه آنان نبود.
نشاندن حسنين عليهما السّلام بر دوش مبارك‏
روزى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از كنار حسنين عليهما السّلام عبور مى‏كرد در حالى كه آن دو مشغول بازى بودند. حضرت آن دو را گرفت و هر يك را بر يك دوش خود سوار كرد «3».
مردى از مقابل رسيد و گفت: شما خوب سوارى براى اينان هستيد «4»! پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: و اين دو خوب سوارانى هستند! اين دو پسر دو ريحانه من از دنيا هستند.
كشتى گرفتن حسنين عليهما السّلام‏
وقتى آن دو را به خانه حضرت زهرا عليها السّلام آورد فرمود: «با يك ديگر كشتى بگيريد»! آن دو شروع به كشتى گرفتن نمودند و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مكرّر مى‏فرمود: «هى يا حسن» «5»! حضرت فاطمه عليها السّلام عرض كرد: يا رسول اللَّه، آيا «هى يا حسن» مى‏گويى، در حالى كه‏
__________________________________________________
 (1) «ب» و «د»: مى‏بوسيد.
 (2) يعنى امير المؤمنين عليه السّلام.
 (3) «ب» و «د»: هر دو را سوار كرد، و يكى را بر دوش راست و ديگرى را بر دوش چپ قرار داد و به راه افتاد.
 (4) «ب» و «د»: ابو بكر از مقابل رسيد و گفت: خوب مركبى را سوار شده‏ايد اى دو پسر.
 (5) «هى» كلمه‏اى است كه براى تشويق در عربى و فارسى به كار مى‏رود.
                        أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 400
از حسين بزرگتر است «6»؟ حضرت فرمود: اين جبرئيل است كه مى‏گويد: «هى يا حسين».
در نتيجه حسين عليه السّلام حسن عليه السّلام را بر زمين زد!
خطاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به حسنين عليهما السّلام در مورد امامت‏
روزى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نظر به آن دو نمود در حالى كه با هم پيش مى‏آمدند، و فرمود:
بخدا قسم، اينان دو آقاى جوانان اهل بهشتند و پدرشان از ايشان بهتر است. بهترين مردم نزد من و محبوبترين آنان در قلب من و محترم‏ترين ايشان در پيشگاه من پدر شما «7» و سپس مادرتان است. احدى نزد خداوند افضل از من و برادرم و وزيرم و جانشينم در امّتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من على بن ابى طالب نيست.
بدانيد كه برادرم و دوستم و وزيرم و انتخاب شده‏ام و خليفه بعد از خودم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من على بن ابى طالب است. وقتى او از دنيا رفت پسرم حسن بعد از اوست. وقتى او از دنيا رفت پسرم حسين بعد از اوست. سپس امامان نه‏گانه از نسل حسين خواهند بود.
آنان هدايت‏كنندگان هدايت شده‏اند. آنان با حقّ و حقّ با آنان است. تا روز قيامت ايشان از حق جدا نمى‏شوند و حق از ايشان جدا نمى‏شود. آنان مايه قوام زمين هستند كه بخاطر آنان آرام گرفته است. آنان ريسمان محكم خداوند و دستاويز مستحكم خدايند كه پاره شدن ندارد. آنان حجّتهاى الهى در زمين و شاهدان او بر مردم و خزانه‏داران علمش و معادن حكمت اويند.
آنان بمنزله كشتى نوح‏اند كه هر كس بر آن سوار شد نجات يافت و هر كس آن را رها كرد غرق شد. آنان بمنزله «باب حطّه» در بنى اسرائيلند «8» كه هر كس از آن داخل شد مؤمن و هر كس از آن خارج شد كافر بود. خداوند در قرآن اطاعت ايشان را واجب كرده و در
__________________________________________________
 (6) يعنى قاعدتا بايد كوچكتر را تشويق كرد در حالى كه شما بزرگتر را تشويق مى‏كنيد!
 (7) حضرت در اينجا سخن را از غايب به صورت خطاب به حسنين عليهما السّلام آورده‏اند.
 (8) در باره «باب حطه» توضيح لازم در پاورقى 19 از سر آغاز اين كتاب در ص 197 ذكر شد.
                        أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 401
آن دستور ولايت آنان را داده است. هر كس آنان را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده و هر كس از آنان سرپيچى كند از خدا سرپيچى كرده است.
نشستن امام حسين عليه السّلام بر كمر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در سجده‏
امام حسين عليه السّلام نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى‏آمد در حالى كه آن حضرت در سجده بود. از صفهاى جماعت عبور مى‏كرد و نزد آن حضرت مى‏رسيد و بر كمر حضرت سوار مى‏شد. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از سجده بلند مى‏شد در حالى كه يك دست بر كمر حسين عليه السّلام و دست ديگر روى زانوى مبارك قرار داده بود «9» و همچنان او را نگاه مى‏داشت تا نماز را تمام مى‏كرد.
نشستن امام حسن عليه السّلام بر شانه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر فراز منبر
امام حسن عليه السّلام نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى‏آمد در حالى كه آن حضرت بر فراز منبر خطبه مى‏خواند. از منبر بالا مى‏رفت و بر گردن آن حضرت سوار مى‏شد و پاهايش را روى سينه مبارك آويزان مى‏كرد بطورى كه برق خلخال در پايش ديده مى‏شد، و اين در حالى بود كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مشغول خطبه بود و او را همچنان نگاه مى‏داشت تا خطبه‏اش به پايان مى‏رسيد!
روايت از كتاب سليم:
1. بحار: ج 37 ص 86.
روايت از غير سليم:
1. امالى طوسى: ج 2 ص 206.
2. عمده ابن بطريق: ص 206.
3. مناقب ابن شهرآشوب: ج 3 ص 162.
__________________________________________________
 (9) يعنى بدين وسيله امام حسين عليه السّلام را بر كمر خود نگاه مى‏داشت و نماز را ادامه مى‏داد.
                        أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 402
4. قرب الاسناد: ص 48.
5. امالى صدوق: ص 361.
6. اعلام الورى: ص 217.
7. ارشاد شيخ مفيد: ص 280.
8. امالى طوسى: ج 2 ص 206.
9. ذخائر العقبى: ص 130.
10. ذخائر العقبى: ص 134.
11. كنز العمال: ج 7 ص 107.
12. اسد الغابة: ج 2 ص 19.
13. صحيح ترمذى: ج 2 ص 306.
14. تاريخ ابن عساكر (ترجمة الامام الحسن عليه السّلام):
ص 109، 110، 118.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 473
  • بازدید کلی : 16,621