ملاقات راهب با امير المؤمنين عليه السّلام در راه صفّين، كتابهاى حضرت عيسى عليه السّلام به خط شمعون، پيامبر و اهل بيت عليهم السّلام در كتب حضرت عيسى عليه السّلام، متن نوشتههاى كتاب حضرت عيسى عليه السّلام، پيشگوئى پدر راهب در باره پيامبر و امير المؤمنين عليه السّلام، پيشگوئى حضرت عيسى عليه السّلام در باره ابو بكر و عمر و ساير غاصبين، بيعت راهب با امير المؤمنين عليه السّلام، نظير كتاب راهب نزد امير المؤمنين عليه السّلام، عكس العمل جريان راهب در لشكر امير المؤمنين عليه السّلام.
پيشگوئىهاى حضرت عيسى عليه السّلام در باره پيامبر و امامان عليهم السّلام
ملاقات راهب با امير المؤمنين عليه السّلام در راه صفّين
ابان از سليم نقل مىكند كه گفت: با امير المؤمنين عليه السّلام از صفّين مىآمديم. لشكر نزديك صومعه يك راهب پياده شدند. از صومعه پيرمرد سالخورده زيبا و خوش رو و خوش سيما و خوش چهرهاى بيرون آمد در حالى كه كتابى در دستش بود. نزد امير المؤمنين عليه السّلام كه رسيد «1» بعنوان خلافت بر آن حضرت سلام كرد «2».
حضرت فرمود: مرحبا اى برادرم شمعون فرزند حمون، حالت چطور است؟ خدا ترا رحمت كند.
او پاسخ داد: بخير است اى امير المؤمنين و اى آقاى مسلمين و اى وصىّ رسول رب العالمين. من از نسل مردى از حواريّين «3» برادرت عيسى بن مريم هستم. من از نسل شمعون بن يوحنّا وصىّ حضرت عيسى بن مريم هستم كه از بهترين دوازده نفر حواريّين
__________________________________________________
(1) در كتاب فضائل عبارت چنين است: چهرههاى مردم را با دقت نگاه مىكرد تا به امير المؤمنين عليه السّلام رسيد.
(2) يعنى گفت: السلام عليك يا خليفه رسول اللَّه.
(3) «حواريّين» اصحاب خاصّ حضرت عيسى عليه السّلام را مىگويند.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 367
آن حضرت و محبوبترين آنان نزد او و مقدم آنها در پيشگاه او بود و عيسى بن مريم عليه السّلام به او وصيت كرد و كتابها و علم و حكمتش را به او سپرد. و خاندانش همچنان بر دين او ثابت ماندند و به آئين او پايدار بودند و كافر نشدند و تبديل و تغييرى ندادند.
كتابهاى حضرت عيسى عليه السّلام بخطّ شمعون
آن كتابها كه املاء عيسى بن مريم عليه السّلام و دستخط پدرمان است نزد من است. در آنها هر كارى كه مردم بعد از او انجام مىدهند با ذكر يك يك پادشاهان و اينكه هر يك چقدر پادشاهى مىكند و در زمان هر كدام چه وقايعى اتّفاق مىافتد آمده است.
پيامبر و اهل بيت عليهم السّلام در كتب حضرت عيسى عليه السّلام
تا آنجا كه خداوند مردى از عرب از فرزندان اسماعيل بن ابراهيم خليل الرحمن از سرزمينى كه «تهامه» خوانده مىشود از آبادى بنام «مكه» مبعوث نمايد كه به او «احمد» گفته مىشود. گشاده رو و زيبا چشم، و ابروانش پيوسته است. صاحب شتر و حمار و چوب دستى و تاج- يعنى عمامه- است و دوازده اسم دارد.
سپس مبعث و ميلاد و هجرت آن پيامبر را و كسانى كه با او مىجنگند و آنان كه او را كمك مىكنند و كسانى كه با او دشمنى مىنمايند و مقدار عمر او و آنچه امتش بعد از او تفرقه و اختلاف مىنمايند در آن كتاب ذكر شده است. همچنين نام هر امام هدايت و امام ضلالت تا روزى كه خدا عيسى بن مريم عليهما السّلام را از آسمان نازل كند «4» مذكور است.
در آن كتاب نام سيزده نفر «5» از فرزندان حضرت اسماعيل بن ابراهيم خليل الرحمن مذكور است و آنان بهترين كسانى هستند كه خدا خلق كرده و محبوبترين خلق خدا به پيشگاه او هستند. خداوند دوستدار كسانى است كه ايشان را دوست بدارند و دشمن كسانى است كه با ايشان دشمن باشند. هر كس از ايشان اطاعت كند هدايت مىيابد و
__________________________________________________
(4) يعنى هنگام ظهور امام زمان عليه السّلام كه حضرت عيسى عليه السّلام از آسمان نازل مىشود.
(5) منظور پيامبر و دوازده امام عليهم السّلام است.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 368
هر كس از ايشان سرپيچى كند گمراه مىشود. اطاعت ايشان اطاعت خدا و معصيت ايشان معصيت خداست «6».
در آن كتاب است نام اين امامان و نسب ايشان و صفت آنان، و اينكه هر كدام از آنها يكى پس از ديگرى چقدر عمر مىكنند، و چند نفر از آنان دين خود را پنهان مىنمايد و از قوم خود كتمان مىكند، و چند نفر از آنان دين خود را اظهار مىكند و كدام به حكومت مىرسد و مردم در مقابل او سر تسليم فرود مىآورند، تا هنگامى كه خداوند عيسى بن مريم عليه السّلام را بر آخرين آنها نازل كند. عيسى عليه السّلام پشت سر او نماز مىگذارد و مىگويد: «شما امامانى هستيد كه براى كسى سزاوار نيست بر شما تقدم جويد». (آن آخرين امام) پيش مىرود و نماز را براى مردم اقامه مىكند در حالى كه حضرت عيسى عليه السّلام پشت سر او در صف اوّل است. اوّلين آن سيزده نفر افضل آنهاست و آخرين ايشان مثل اجر همه آنها و اجر آنان كه اطاعت ايشان را كرده و به هدايت ايشان هدايت شدهاند را دارد.
متن نوشتههاى كتاب حضرت عيسى عليه السّلام
بسم اللَّه الرحمن الرحيم. احمد پيامبر خداست، و نام او محمد و ياسين و طه و نون و فاتح و خاتم و حاشر و عاقب و ماحى «7» است. او پيامبر خدا و دوست خدا و حبيب خدا و برگزيده او و امين او و منتخب اوست. خداوند انتقال او را در سجدهكنندگان مىديده است- يعنى در صلب پيامبران- و با او به رحمت خويش تكلم كرده است. هر گاه خدا ياد شود او هم ياد مىشود. او بزرگوارترين خلق خدا در پيشگاه او و محبوبترين آنها نزد اوست. خداوند هيچ خلقى را خلق نكرده- چه ملائكه مقرّب و چه پيامبر مرسل از آدم تا ديگران- كه نزد او بالاتر و محبوبتر از او باشند. خداوند در روز قيامت او را بر عرش خود مىنشاند و در باره هر كس كه شفاعت كند مىپذيرد. به نام او و به ياد او قلم در لوح محفوظ در امّ الكتاب جارى گشته است. او مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ است.
__________________________________________________
(6) «ج»: اطاعتشان موجب رضاى خدا و معصيتشان موجب غضب خداوند است.
(7) «الف» خ ل: فتّاح و قائد، بجاى ماحى، و در «ج» خ ل: عابد است.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 369
سپس برادرش صاحب پرچم در روز قيامت و روز محشر كبرى است. او برادر پيامبر و وصىّ او و وزيرش و خليفه او در امتش است. محبوبترين خلق خداوند نزد او بعد از پيامبر، على بن ابى طالب «8» صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از اوست.
سپس يازده امام از فرزندان اوّل نفر از دوازده نفر (يعنى على عليه السّلام)، كه دو نفر از آنان همنام دو پسر هارون يعنى شبر و شبير هستند و نه نفر از اولاد كوچكتر اين دو برادر كه حسين است، يكى پس از ديگرى خواهند بود. آخرين آنها كسى است كه عيسى بن مريم پشت سر او نماز مىگذارد «9».
در اين كتاب نام هر كدام از اين امامان كه به حكومت مىرسند، و آنان كه دين خود را پنهان يا ظاهر مىكنند آمده است. اوّل كسى كه دين خود را ظاهر مىكند كسى است كه همه شهرهاى خداوند را از عدل و داد پر مىكند و بر ما بين مشرق و مغرب حكومت مىكند تا آنجا كه خداوند او را بر همه اديان غالب كند «10».
پيشگوئى پدر راهب در باره پيامبر و امير المؤمنين عليهما السّلام
وقتى پيامبر مبعوث شد پدرم زنده بود و او را تصديق كرد و به او ايمان آورد و شهادت داد كه او پيامبر خداست. پدرم پيرمرد سالخوردهاى بود كه قدرت برخاستن نداشت. او وقتى از دنيا مىرفت به من گفت: «11» «وصىّ محمد و جانشين او- كه نام و صفت او در اين كتاب است- بزودى از كنار (صومعه) تو عبور مىكند، آن هنگام كه سه نفر از امامان ضلالت و دعوتكنندگان به آتش- كه با نامشان و نام قبائلشان و صفتشان و اينكه هر يك از آنان چقدر حكومت مىكنند در اين كتاب ذكر شدهاند- يعنى فلان و فلان و فلان «12» در گذشته باشند. هر گاه عبورش بر تو افتاد نزد او برو و با او بيعت كن و همراه
__________________________________________________
(8) «ج»: پسر عموى او از طرف پدر و مادر، على است.
(9) در اينجا متن منقول از كتاب راهب پايان مىپذيرد.
(10) در كتاب فضائل عبارت چنين است: تا خداوند او را بر همه اهل زمين غالب كند.
(11) «ج»: اى پسرم.
(12) راهب از روى تقيه، نام ابو بكر و عمر و عثمان را تصريح نكرده است.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 370
او با دشمنش جنگ كن، چرا كه جهاد همراه او همچون جهاد همراه محمد صلى اللَّه عليه و آله است و دوستدار او همچون دوستدار محمد و دشمن او همچون دشمن محمد است» «13».
پيشگوئى حضرت عيسى عليه السّلام در باره ابو بكر و عمر و ساير غاصبين
اى امير المؤمنين، در اين كتاب آمده است كه دوازده امام از قريش از قوم پيامبر با اهل بيتش دشمنى مىكنند و حق ايشان را مانع مىشوند «14» و آنان را مىكشند و طرد مىنمايند و محروم مىكنند و از آنان بيزارى مىجويند و ايشان را مىترسانند. نام يك يك آنان به اسم و صفتشان در اين كتاب آمده است، و اينكه هر كدام از آنان چه مدت زمانى و در چه وسعتى حكومت مىكند، و آنچه به فرزندان تو و ياران و شيعيانت از قتل و خوف و بلا از ناحيه آنان مىرسد، و اينكه چگونه خداوند بار ديگر شما را جانشين آنها و اولياء و انصارشان مىنمايد و آنچه از ذلّت و جنگ و بلا و خوارى و قتل و ترس كه از جانب شما اهل بيت خواهند ديد.
بيعت راهب با امير المؤمنين عليه السّلام
سپس راهب گفت: يا امير المؤمنين، دستت را بگشا تا با تو بيعت كنم. من شهادت مىدهم كه خدائى جز اللَّه نيست و محمّد بنده و پيامبر اوست و تو خليفه پيامبر خدا در امّت او و وصىّ و شاهد او بر مردم و حجّت او در زمين هستى. اسلام دين خداست و من از هر دينى كه مخالف اسلام باشد بيزارم، چرا كه اسلام دينى است كه خداوند براى خود برگزيده و براى اوليائش به آن راضى شده است. و آن دين عيسى بن مريم و پيامبران و رسلى است كه قبل از او بودهاند، و همين دين است كه پدران گذشته من به آن معتقد بودهاند.
من تو و او و دوستان تو را دوست مىدارم و از دشمن تو بيزارم. يازده امام از
__________________________________________________
(13) در كتاب فضائل عبارت چنين است: دوستدار او همچون دوستدار خدا و محمد است و دشمن او همچون دشمن خدا و محمد است.
(14) «ج»: حق ايشان را ادّعا مىكنند.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 371
فرزندان تو را دوست مىدارم و از دشمنشان و مخالفين آنان و از كسانى كه از آنان بيزار باشند و حقّشان را ادّعا كنند و به آنان ظلم كنند- از اوّلين و آخرين- بيزارى مىجويم.
سپس دست داد و با حضرت بيعت نمود «15».
نظير كتاب راهب نزد امير المؤمنين عليه السّلام
سپس امير المؤمنين عليه السّلام به او فرمود: كتابت را به من بده. او هم كتاب را داد.
امير المؤمنين عليه السّلام به يكى از اصحابش فرمود: برخيز با اين مرد و مترجمى پيدا كن «16» كه سخن او را بفهمد و مطالب كتاب را به زبان عربى واضح براى تو بنويسد. او هم كتاب را كه به عربى نوشته شده بود آورد «17».
وقتى آن را آورد حضرت به پسرش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم، كتابى را كه به تو سپرده بودم بياور. حضرت آن را آورد. امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: پسرم تو اين كتاب را بخوان، و تو اى فلانى- كه اظهار نادانى مىكنى- در نسخه اين كتاب نگاه كن كه دستخط من و املاء پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است.
امام حسن عليه السّلام كتاب را خواند. حتى يك حرف مخالف آن نبود و تقديم و تأخيرى هم در كلمات نداشت گوئى يك شخص براى دو نفر املاء كرده است!
عكس العمل جريان راهب در لشكر امير المؤمنين عليه السّلام
سپس امير المؤمنين عليه السّلام حمد و ثناى الهى بجا آورد و فرمود: «سپاس خدايى را كه اگر مىخواست امّت اختلاف نمىكردند و متفرّق نمىشدند. شكر خدائى را كه مرا به فراموشى نسپرده و امر مرا رها نكرده است «18» و ياد مرا نزد خود و دوستانش خاموش
__________________________________________________
(15) «ب» و «د»: دست امير المؤمنين عليه السّلام را گرفت و بيعت كرد. در كتاب فضائل چنين است: اينجا بود كه امير المؤمنين عليه السّلام دست مباركش را پيش برد و با او بيعت كرد.
(16) «الف»: حاضر كن.
(17) يعنى رفت و مترجمى پيدا كرد و آن را به عربى ترجمه كرد و بعد آورد.
(18) «ج»: امر مرا كوچك نكرده است. در كتاب فضائل: امر مرا ضايع نكرده است.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 372
نكرده در زمانى كه ياد دوستان شيطان و حزبش را كوچك و خاموش كرده است «19».
سليم مىگويد: از اين جريان، شيعيان امير المؤمنين عليه السّلام كه حاضر بودند خوشحال شدند و شكر بجا آوردند. از سوى ديگر موجب ناراحتى بسيارى از كسانى كه اطراف آن حضرت بودند «20» شد، بطورى كه اثر ناراحتى در صورتشان و رنگهايشان پيدا بود.
روايت از كتاب سليم:
1. منهاج الفاضلين (نسخه خطى): ص 228.
2. بحار: ج 15 ص 236.
3. بحار: ج 38 ص 54.
4. اثبات الهداة: ج 1 ص 204 ح 132.
5. اثبات الهداة: ج 1 ص 658 ص 841.
6. مدينة المعاجز: ص 83 شماره 208.
روايت با سند به سليم:
1. غيبت نعمانى: ص 48.
2. ارشاد القلوب: ج 2 ص 298.
3. فضائل شاذان: ص 142.
4. كتاب الروضة: ص 24.
__________________________________________________
(19) «ج»: ياد مرا نزد خود و دوستانش كوچك نكرده آنگاه كه ياد من نزد دوستان شيطان و حزبش كوچك و خاموش شده است.
(20) در كتاب فضائل: بسيارى از معاندين كه در اطراف او بو
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت